شناسهٔ خبر: 66285 - سرویس خبر
نسخه قابل چاپ

عطار؛ حکیمی که عرفان و فلسفه را در شعر معنا کرد

خراسان‌رضوی - روز ملی بزرگداشت عطار نیشابوری بهانه‌ای برای گشت‌وگذار در مقبره شاعری شد که هفت شهر عشق را زیر پا گذاشت و عرفان و فلسفه را در شعرش معنا کرد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:

«خراسان ۷۵ درصد فرهنگِ ایران را دارد و نیشابور ۷۵ درصد فرهنگ خراسان را» این جمله را مهدی نوروز در حالی‌که در فضای سبز و معطر به بارانِ آرامگاه عطار در نیشابور قدم می‌زدیم گفت.

در روز بزرگداشت عطار نیشابوری جای‌جای آرامگاه این شاعر و عارف ایرانی، حال و هوای دیگری دارد، باغ آرامگاه با حضور جمع زیادی از دوست‌داران او، پژوهشگران، نویسندگان و ادبا پر شده، همه از پیر تا جوان برای ادای احترام به یکی از بلندترین قله‌های عرفان و ادب فارسی گردهم می آیند.

آرامگاه عطار، که در باغی سرسبز و آرام در شهر نیشابور واقع شده، در این روزبه محفل انس و اندیشه بدل می شود. مردم در گوشه و کنار باغ زیر سایه درختان کهنسال با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند، دختران نوجوان با لباس‌های سنتی اشعار و حکایات عطار را نقل می‌کنند. نسیمی ملایم میان شاخه‌ها می‌رقصد، گویی طبع لطیف و بی‌قرار عطار را در خود تکرار می‌کند. زمزمه اشعارش در فضای آرامگاه طنین می‌افکند، از منطق‌الطیر تا تذکره‌الاولیا، هر واژه‌اش همچون پرنده‌ای سبک‌بال در دل آسمان معرفت به پرواز درمی‌آید و قلب‌ها را به سفری درونی می‌برد، سفری که عطار خود پیش‌تر در آثارش پیموده است.

بازدید از آرامگاه عطار در چنین روزی نه تنها ادای احترام به یک شاعر کهن است، بلکه بازگشت به ریشه‌های هویتی و عرفانی ایران‌زمین است، بازگشت به نگاهی که انسان را فراتر از جسم و جهان مادی می‌بیند و او را ره‌رو راهی می‌داند که از خود تا حقیقت مطلق می‌گذرد.

از مهدی نوروز، عطارپژوه سرشناس نیشابوری که پیش‌تر کتاب‌های «مرگ‌اندیشی در آثار عطار»، «آشنایی با شعر و عناصر آن»، «سرای سعادت»، «سخن فارسی» و.. را از او خوانده‌ایم، خواسته بودم تا امروز برای گپ و گفتی در خصوص آثار و اندیشه‌های عطار به آرامگاهِ بیاید. او از سال ۷۲ تاکنون دبیر علمی همایش‌های ملی و بین‌المللی شیخ فریدالدین عطارنیشابوری و حکیم عمر خیام بوده است.

عطار؛ حکیمی که عرفان و فلسفه را در شعر معنا کرد

وقتی از او در خصوص اینکه از چه زمانی دلبسته آثار عطار شده، سوال کردم، گفت: نیشابوری بودن بیش از هرچیز در این دلبستگی تاثیر داشت، من نیشابور را بسیار دوست دارم، شفیعی کدکنی می‌گوید: «نیشابور در نگاه من فشرده‌ای است از ایران بزرگ، شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنای تاریخ، با صبحدمی که شهره آفاق است.» پس از آن رشته تحصیلی‌ام در این دلبستگی تاثیر داشت.

در بین بزرگان ادب ایران «عطار» بی‌بدیل است

مهدی نوروز گفت: من خیلی سال قبل به صورت ناگهانی از مهندسی مکانیک به ادبیات روی آوردم و وقتی به جهان ادبیات وارد شدم با ولع زیادی آثار مهم ادبی را خواندم. در بین بزرگان ادب ایران که از سنایی شروع می‌شوند، بدون شک «عطار» بی‌بدیل است. او شخصیت والایی دارد، چراکه هم به صورت عملی عارف بود و هم به صورت تئوری. در مثنوی‌ها ما به عطار می‌گوییم «عارفِ شاعر» ولی در غزل‌ها و مختارنامه و قصاید می‌گوییم «شاعرِ عارف» بنابراین عطار یک عارف کامل است که خود تمام وادی‌ها و مراحل عرفان را طی کرده است.

این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: عطار از «ذاتیات» صحبت کرده، مفاهیمی که تمامی انسان‌ها در هرکجای دنیا، فارغ از رنگ و نژاد و پوست به آن احتیاج دارند و هرچقدر به این مقوله نزدیک‌تر شویم، بیشتر جذب آن خواهیم شد، خودش در این‌باره می‌گوید: «نظم من خاصیتی دارد عجیب.. زانک هر دم بیشتر بخشد نصیب… گر بسی خواندن میسر آیدت.. بی‌شکی هر بار خوشتر آیدت» شعر عطار نظیر آب دریا شور است، هرچه بیشتر بخوانی بیشتر تشنه می‌شوی و بیشتر دوست داری به عطار نزدیک شوی، عطار هم خیلی زود با انسان انس می‌گیرد.

نماینده اسبق انجمن مفاخر نیشابور با اشاره به مضامین حکایت‌های عطار گفت: او عرفان، فلسفه، حکمت و اخلاق را در قالب حکایت به خورد مخاطب می‌دهد، حکایت‌هایی شیرین، کوتاه و جذاب که مفاهیم گفته شده، در آن‌ها غیرمستقیم به مخاطب منتقل می‌شوند. بهترین تعلیم عطار استفاده از «تمثیل» است و آثار تمثیلی تاثیرگذارتر هستند «خوش‌تر آن باشد که سِرِ دلبران… گفته آید در حدیثِ دیگران»

آثار عطار مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند

نویسنده کتاب «مرگ‌اندیشی در آثار عطار» ادامه داد: به این اعتبار عطار چهره‌ای جذاب اما بسیار مظلوم است. آثار عطار مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند، ما کار فرهنگی کم کرده‌ایم. سعدی، مولانا، حافظ، فردوسی، عطار و… تمامی این بزرگان این قابلیت را دارند که در تلویزیون ملی هرشب در برنامه‌ای به یکی از آنان پرداخته شود، در ساعتی به‌خصوص از ابتدا تا انتهای سال سعدی، در ساعتی دیگر فردوسی و...

عضو اسبق شورای فرهنگ عمومی شهرستان نیشابور افزود: من در مصاحبه‌های تلویزیونی‌ام بارها گفته‌ام که حاضرم از همین الآن تا سال آینده همین موقع هرشب فقط از عطار یک مطلب تازه، زیبا و جذاب بگویم، به طوری که جوان امروز بپسندد تا ببینیم که عطار و مولانا و فردوسی چه خزائنی هستند، آنان معماران شخصیت و فرهنگ و تمدن ما هستند، آنان آثار سترگی به جامعه بشری تقدیم کردند، آثار گران‌سنگی که دیگران برای پی‌بردن به آن‌ها سال‌ها و سال‌ها وقت گذاشتند.

عطار؛ حکیمی که عرفان و فلسفه را در شعر معنا کرد

مهدی نوروز با اشاره به ژان‌دو لافونتن، نویسنده شهیر فرانسوی گفت: وقتی لافونتن خود را شاگردی از شاگردان سعدی می‌داند و گوته آلمانی می‌گوید: «ای حافظ من شاگرد تو هستم و در برابر تو، تخته‌پاره‌ای هستم که سیلی‌خور اقیانوسم و تو آن کشتی هستی که باد در بادبان افکندی و سینه دریا را می‌شکافی» وقتی هلموت ریتر از آلمان می‌آید و زبان فارسی را فرامی‌گیرد تا بتواند به عطار نزدیک شود و بعد دو سال وقت می‌گذارد و کتاب «دریای جان» را خلق می‌کند که آثار عطار را به دنیا معرفی کند، پس ما غفلت کرده‌ایم.

وی افزود: وقتی فیتزجرالد انگلیسی رباعیات خیام را به انگلیسی بر می‌گرداند و خیام را به چهره‌ای جهانی تبدیل می‌کند، پس فرهنگ ما حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و عطار بسیار بیشتر، به این اعتبار که او عشق و عرفان و ادبیات و هنر و شعر و اسلام و حدیث را به زیبایی هرچه تمام‌تر بیان کرده است.

نوروز بیان کرد: اگر مقدمه مثنوی‌های عطار را نگاه کنید خواهید دید که یک دوره اسلام‌شناسی، امام‌شناسی و معجزات پیامبران به زیبایی بیان شده است. این آثار حرف‌های زیادی برای گفتن دارند و ما تنها باید به آنان بپردازیم، برای آنان وقت و هزینه بگذاریم. داستان شیخ صنعان به تنهایی یک فیلم فاخر است. چرا ترک‌ها و تاجیک‌ها باید از شاهنامه ما فیلم بسازند و ما خودمان این کار را نکنیم؟

این عطارپژوه نیشابوری با اشاره به یکی از وجوهِ پنهان آثار عطار، گفت: عطار یک عارف کامل است اما عرفان او بسیار معتدل است و از گوشه دین می‌گذرد، او خود در منطق‌الطیر می‌گوید: «ور کسی گوید نباید طاعتی… لعنتی بارد برو هر ساعتی.. تو به طاعت عمر خود می‌بر به سر… تا سلیمان بر تو اندازد نظر». اما عرفان عطار، علاوه بر عشق که ذات همه اندیشه‌های عرفانی است، حتی یک گام فراتر می‌رود و «تئوری درد» را مطرح می‌کند و بر این باور است که فرشتگان هم عشق دارند اما فقط انسان است که «درد» دارد و این برتری انسان است و در جایی می‌گوید «قدسیان را عشق هست و درد نیست.. درد را جز آدمی در خلق نیست.. کفر کافر را و دین دیندار را… ذره‌ی دردت از دل عطار را» لذا این پرداختن به مسئله درد که موجب شده لویی ماسینیون، شرق‌شناس فرانسوی بگوید: «تمام اندیشه‌های عطار بر سه رکن، عشق، زیبایی و درد استوار است و رکن عمده آن «درد» است»، پس پرداختن به درد آن هم از زوایای بسیار و زبانی که عطار نگاه کرده، از تئوری‌های خاص او است.

رد پای تئوری درد در آثار عطار

وی افزود: امیدوارم نویسندگان و پژوهشگران ما به این مسئله توجه ویژه کنند و به این بپردازند که چطور عطار این درد را در مردم دیده و اینکه آیا این درد همین دردی است که ما امروز داریم یا درد دیگری است که عطار می‌نالد و دنبال آن است و معتقد است جزء بالاترین مراحلی است که انسان می‌تواند برای رسیدن به «فنا» به آن برسد و بعد از فنا هم به «بقای جاوید» برسد. پس تئوری درد در اندیشه‌های عرفانی عطار بسیار عمیق و گسترده است، اگرچه عرفانِ عطار بسیار ذوقی‌تر از عرفان سنایی است که از او وام گرفته، حتی او در وادی‌ها و نام وادی‌ها به آن دست زده و اولین وادی را «طلب» نام‌گذاری کرده است.

مهدی نوروز گفت: عرفای قدیم بر این باور بودند که هفت مقام عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، رضا، توکل اما عطار می‌گوید:

هست وادی طلب آغاز آن.. وادی عشق است از آن پس، بی‌کنار
هر سوم وادی است آن معرفت..... پس چهارم وادی استغنا صفت

هست پنجم وادی توحید پاک..پس ششم وادی حیرت صعب‌ناک

هفتمین، وادی فقر است و فنا.. بعد از این روی روش نبود تو را

در کشش افتی، روش گم گرددت.. گر بود یک قطره قلزم گرددت

عطار زیباترین تعبیرها از نفس را دارد

وی افزود: چیزی که مهم است این نکته است که برای رسیدن به آن «فنا»، همین «درد» است که عطار را بی‌تاب کرده، برای داشتن این درد باید پا بر سر نفس بگذاریم، بیشتر از هرکسی و زیباتر از هر کسی عطار تعبیرهای گوناگونی از نفس دارد. در جایی حکایتی در خصوص همین موضع دارد:
یافت مردی گورکن عمری دراز

سائلی گفتش که چیزی گوی باز

تا چو عمری گور کندی در مغاک

چه عجایب دیده‌ای در زیر خاک

گفت این دیدم عجایب حسب حال

کین سگ نفسم، همی هفتاد سال

گور کندن دید و یک ساعت نمرد

یک دمم فرمان یک طاعت نبرد

مهدی نوروز با بیان اینکه عطار در این شعر، «نفس» را به سگ تشبیه کرده، عنوان کرد: در جایی دیگر نفس را به اژدها و باز در جایی دیگر به اسب سرکش تشبیه کرده که باید رامش کنیم. لذا عرفان عطار بسیار زیباست و زیباتر از آن چیدمان وادی‌ها است که همه وارد این وادی‌ها می‌شوند و افرادی که در عمل هم بتوانند خوب باشند به سرمنزل مقصود می‌رسند.

او با اشاره به منطق‌الطیر گفت: در این اثر هزاران هزار پرنده برای رسیدن به سیمرغ راه می‌افتند اما تنها ۳۰ پرنده به مقصد رسیدند «مدتی شد تا در این راه‌آمدیم.. از هزاران ۳۰ به درگاه آمدیم».

نوروز در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به فضای داخلی آرامگاه عطار و فرشی که دور مقبره او است، بیان کرد: فرش دور مقبره یک هشت‌ضلعی یکپارچه است که پس از ساخت سنگ قبر و المانِ کنار آن به سفارش انجمن علمی آثار ایران بافته شده و مربوط به دوره پهلوی دوم است. این فرش در نیشابور بافته شده و کسی که این فرش در کارگاه او بافته شده مردی به نام زنده‌یاد فکور بوده که نام خود را در گوشه‌ای از فرش حک کرده است. او حدود ۲ هزار بافنده داشته است.

این عطارپژوه با اشاره به المان عمودی بالای سنگ قبر عطار گفت: این سنگ مربوط به قرن نهم و بسیار حائز اهمیت است و جزء معدود سنگ قبرهای ایستاده است که ۳ متر ارتفاع دارد. در این سنگ ۲۳ بیت شعر به خط ثلث از یک شاعر شیعی مذهب به نام «رافعی» نوشته شده است. در اینجا ذکر شده که عطار عالمی بسیار بزرگ است و این سنگ در زمان امیر علی‌شیر نوایی ساخته شده و در پایین هم مدح امیر علی‌شیر نوشته شده و اینکه عطار اهل کدکن بوده است.

عطار؛ حکیمی که عرفان و فلسفه را در شعر معنا کرد

وی افزود: دور این سنگ آیت‌الکرسی نوشته شده و پشت آن یک سند وجود دارد که روی آن یک بیت از الهی‌نامه انتخاب شده که هیچکس به سراغ آن نرفته که آن را واکاوی کند. این بیت ارادت عطار به ائمه را به ما نشان می‌دهد، عطار با اینکه اهل سنت بوده اما بسیار به امامان شیعه ارادت داشته است. در این سند روی سنگ حک شده «زِ مشرق تا به مغرب گر امام است… علی و آل او ما را تمام است».

بالاترین مرتبه برای عطار «فنا» بوده است

نوروز، شعری دیگر روی سنگ قبر عطار را نشان داد و گفت: عطار در تمام آثارش ۸۵ بار از «زندگی و حیات» گفته، ۱۷۵ بار از «مرگ» گفته و ۳۵۰ بار از «فنا» و این مبین این نکته است که بالاترین مرتبه برای عطار «فنا» بوده، در ۷ وادی او هم آخرین وادی «فنا» است چراکه فنا که سرکوبی نفس است، آغازِ بقا است و عطار جاودانگی اصلی را در فنا می‌داند چکیده این موضوع را من در مقاله‌ای با نام «مرگ در نگاه عطار» نوشتم و همان را در کتاب «مرگ‌اندیشی در آثار عطار» نگاشتم. اما ماحصل آن کتاب و آن مقاله و این اندیشه شده یک بیت که روی سنگ قبر عطار ذکر شده:
هر که او رفت از میان اینک فنا
چون فنا گشت از فنا اینک بقا

وی افزود: پس این چکیده‌ای از مهم‌ترین اندیشه عطار است یعنی فنا را آغازِ بقا می‌داند.

عطار؛ حکیمی که عرفان و فلسفه را در شعر معنا کرد

نوروز در بخش دیگری از گفت‌وگویمان وقتی به تندیس «هلموت ریتر» شرق‌شناس آلمانی رسیدیم، اظهار کرد: این انسان بزرگ پس از گرفتن مدرک دکترا به فلسطین و عراق آمد تا در خدمت مستشاران نظامی باشد، او کم کم با زبان عربی آشنا شد و خیلی به آثار و زبان فارسی علاقه‌مند شد، سپس آثار محمد غزالی را به آلمانی و پس از آن آثار نظامی را ترجمه کرد و بعد از مدتی در ترکیه استاد شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی شد، بعد به عطار علاقه‌مند می‌شود و تمام آثار عطار را در دو جلدِ نفیس با عنوان «دریای جان» می‌نویسد این کتاب را زریاب خویی و مهرآفاق بایبردی به فارسی ترجمه کردند که الآن یکی از کتبِ منبع در بابِ عطارشناسی است که فهرستی موضوعی از آثار عطار دارد.

وی افزود: بعدها هلموت ریتر در جایی نوشته بود که چقدر دوست داشته در نیشابور زندگی کند و علیرضا قدمیاری این سردیس را به خاطر او ساخت تا در این آرامگاه نصب شود و هم‌زمان با رونمایی از این سردیس از تندیس عطار در آلمان هم رونمایی شد.

می‌توان به جد و جرات گفت که عرفان معتدل عطار در اندیشه و آثارش نظیرِ منطق‌الطیر، الهی‌نامه، اسرارنامه، جواهرنامه، خسرونامه، شرح القلب، مصیبت‌نامه، دیوان اشعار، مختارنامه و… راه برون‌رفت از بسیاری از مشکلات هویتی و معرفتی که انسان معاصر با آن روبه‌رو است را در خود دارد که نیازمند تامل در عمق و غنای آن است. عطار با کنکاش در لایه‌های پیچیده وجود انسان راه‌حل این بحران‌ها را برای ما به‌یادگار گذاشته است.

نظر شما